۴ راز تکان‌دهنده از کتاب «احساس راز است» که نگاه شما به واقعیت را دگرگون می‌کند

دانلود فایل صوتی مقاله 

همه‌ی ما در اعماق وجودمان تمایل به تغییر شرایط زندگی و دستیابی به آرزوهایمان را داریم. اما چرا با وجود این خواسته‌ی عمیق، اغلب در این مسیر احساس ناتوانی و سردرگمی می‌کنیم؟ گویی نیرویی نامرئی ما را از رسیدن به آنچه می‌خواهیم باز می‌دارد. کتاب «احساس راز است» اثر کلاسیک و تأثیرگذار نویل گادارد، پاسخی ساده اما بنیادین به این پرسش می‌دهد. این کتاب به جای استدلال‌های پیچیده، از موتور محرک واقعیت پرده برمی‌دارد که با سوخت احساسات انسانی کار می‌کند. در این مقاله، به ۴ مورد از غافلگیرکننده‌ترین و مهم‌ترین درس‌های این کتاب خواهیم پرداخت که می‌تواند درک شما از قدرت درونتان را برای همیشه دگرگون کند.
——————————————————————————–

بخش اصلی: ۴ اصل کلیدی

۱. ذهن ناخودآگاه شما یک خدمتکار بی‌طرف است، نه یک قاضی

بر اساس آموزه‌های نویل، آگاهی انسان به دو بخش تقسیم می‌شود: ذهن خودآگاه که انتخاب‌گر و منطقی است (جنبه مردانه) و ذهن ناخودآگاه که غیرانتخابی و پذیرنده است (جنبه زنانه). اما نکته‌ی تکان‌دهنده در اینجاست: خودآگاه قلمرو اثر است، در حالی که ناخودآگاه قلمرو علت. این بدان معناست که ذهن ناخودآگاه، به عنوان سرچشمه‌ی علت‌ها، کاملاً غیرشخصی است و خوب یا بد بودن احساسات را قضاوت نمی‌کند. آن فقط و فقط هر چیزی را که «احساس» شود، به عنوان یک حقیقت مطلق می‌پذیرد و آن را در دنیای بیرون متجلی می‌کند.
این یک قانون جهانی به بی‌طرفی جاذبه را آشکار می‌کند: کائنات آنچه را که می‌خواهید به شما نمی‌دهد، بلکه آنچه را که هستید به شما می‌دهد. تمرکز بر مشکلات، موانع و ترس‌ها، به قلمرو علت دستور می‌دهد تا همان مشکلات، موانع و ترس‌ها را بیشتر در زندگی ما خلق کند. ناخودآگاه شما به نیت خوبتان اهمیتی نمی‌دهد؛ تنها به زبانی که با آن صحبت می‌کنید، یعنی زبان احساس، پاسخ می‌دهد.
تأثیرات ناخودآگاه شما شرایط دنیای شما را تعیین می‌کنند. ناخودآگاه انتخابی نیست، غیرشخصی و بی‌طرف است. ناخودآگاه به درست یا غلط بودن احساسات شما اهمیت نمی‌دهد. همیشه چیزی را که احساس می‌کنید درست است به عنوان حقیقت قبول می‌کند.

۲. قدرت جادویی «من هستم» در برابر تله‌ی «من خواهم شد»

یکی از حیاتی‌ترین تفاوت‌هایی که نویل گادارد آشکار می‌کند، تمایز بین احساس کردن یک آرزو به عنوان یک واقعیت اکنون و امید داشتن به آن برای آینده است. وقتی شما با خود می‌گویید «من ثروتمند خواهم شد»، در واقع به ناخودآگاه خود یک پیام قدرتمند اما مخرب می‌فرستید: «من اکنون ثروتمند نیستم». این اعتراف به نبودن، همان چیزی است که ناخودآگاه آن را به عنوان حقیقت می‌پذیرد و به تجلی آن ادامه می‌دهد.
هر احساسی یک اثر ناخودآگاه ایجاد می‌کند… احساس غالب از بین دو احساس همانی است که بیان می‌شود. «من سالم هستم» یک احساس قوی‌تر از «من سالم خواهم شد» است. احساس «من خواهم شد» اعتراف به این است که «من نیستم». «من هستم» قوی‌تر از «من نیستم» است. چیزی که احساس می‌کنید هستید، همیشه چیزی را که دوست دارید باشید تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
جمله‌ی پایانی این نقل قول، کلید اصلی است: ضمیر ناخودآگاه شما به واقعیت غالب پاسخ می‌دهد، نه به امید ضعیف. احساسِ «بودن» یک واقعیت تثبیت‌شده و قدرتمند است، در حالی که آرزوی «شدن» تنها یک احتمال دور و کمرنگ است. بنابراین، قدرت حقیقی در تصاحب آرزو در زمان حال نهفته است.
اکنون که اهمیت احساس در زمان حال را درک کردیم، نویل حاصلخیزترین زمین را برای کاشتن این احساسات به ما نشان می‌دهد: لحظات گران‌بهای پیش از خواب.

۳. خواب: دروازه‌ی مخفی کارگاه آفرینش

خواب صرفاً یک استراحت بیولوژیکی نیست؛ به تعبیر نویل، «در طبیعی به سوی ناخودآگاه» است. در لحظات پیش از خواب، ذهن خودآگاه و منتقد (ذهن نر) از دنیای حواس روی برمی‌گرداند تا به معشوق خود، یعنی ذهن ناخودآگاه، بپیوندد. در این حالت، دروازه‌های ناخودآگاه کاملاً باز هستند و تأثیرپذیرترین حالت خود را دارند.
دستورالعمل کاربردی این اصل، یک آیین شبانه است: ۱. آماده‌سازی فیزیکی: صاف به پشت دراز بکشید، به طوری که سرتان هم‌سطح بدنتان باشد. ۲. فرض کردن احساس: آگاهانه «احساس آرزوی برآورده شده» را فرض کنید. طوری به خواب بروید که گویی همین حالا به خواسته‌ی خود رسیده‌اید و از آن لذت می‌برید.
رویدادهای روز بعد، تا حد زیادی توسط حالتی که شب قبل با آن به خواب رفته‌ایم، از پیش تعیین شده‌اند. شما بذری را در باغ ناخودآگاه خود می‌کارید و روز بعد محصول آن را درو می‌کنید.
تصور شما از خودتان هنگام به خواب رفتن، بذری است که در زمین ناخودآگاه خود می‌کارید. به خواب رفتن با احساس رضایت و شادی، شرایط و رویدادهایی را در دنیای شما به وجود می‌آورد که این طرز فکرها را تأیید می‌کند. پس با احساس آرزوی برآورده شده بخوابید.

۴. دعا هنر «فرض کردن» است، نه «درخواست کردن»

مفهوم سنتی دعا اغلب با التماس و تمنا از یک نیروی بیرونی گره خورده است. نویل این تعریف را کاملاً به چالش می‌کشد: دعا هنر تسلیم شدن به آرزو و فرض کردن احساسِ برآورده شدن آن است. دعای مؤثر، تقلا کردن نیست، بلکه پذیرفتن است.
برای انجام این کار، باید آگاهانه شواهد حواس پنج‌گانه‌ را که ممکن است آرزوی ما را انکار کنند، نادیده بگیریم. نویل یک روش عملی برای ورود به این حالت منفعل ارائه می‌دهد: در حالتی آرام، تصور کنید که خواب‌آلود هستید. با خود احساس کنید: «من خواب‌آلود هستم، بسیار خواب‌آلودم، خیلی خیلی خواب‌آلودم». این کار ذهن را از دنیای عینی جدا کرده و آن را برای پذیرش یک واقعیت درونی آماده می‌کند. در این حالت، تلاش برای «تحمیل کردن» یک آرزو نتیجه معکوس دارد. کلید موفقیت، رها کردن مقاومت و تسلیم شدن کامل به احساسی است که گویی آرزوی شما هم‌اکنون محقق شده است.
دعا هنر تسلیم شدن به آرزوست و نه تحمیل آرزو. هر زمان که احساس شما با آرزوی شما در تضاد باشد، احساس پیروز خواهد شد. احساس غالب همواره خود را بیان می‌کند. دعا باید بدون تلاش باشد.
——————————————————————————–

نتیجه‌گیری: شما معمار هستید

ایده‌ی اصلی کتاب «احساس راز است» را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: دنیای بیرونی ما آینه‌ی تمام‌نمای احساسات درونی ماست و برای تغییر بیرون، تنها و تنها باید درون را تغییر دهیم. این قانون نه خوب است و نه بد؛ صرفاً یک مکانیزم بی‌طرف است که به احساسات غالب ما پاسخ می‌دهد. درک این اصل، یک مسئولیت بزرگ و در عین حال یک قدرت بی‌نظیر را بر دوش ما می‌گذارد. ما قربانی شرایط نیستیم؛ ما معماران واقعیت خود هستیم.
اگر می‌دانستید که هر احساسی که در خود پرورش می‌دهید، خشت به خشت دنیای فردای شما را می‌سازد، از همین لحظه انتخاب می‌کردید چه احساسی داشته باشید؟

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!